ای ایرانی، تا کی بی تفاوت و خاموش سر درگریبان برده ای و شریک در جنایت جمهوری اسلامی؛ هستی؟ کارکنان وازرت امورخارجه، ارتشیان، سپاهیان، کارمندان سازمان ها و نهادهای دولتی، جمهوری اسلامی آفریننده مرگ، نفرت، خشونت و ویرانی، مردم ایران تماشگران یا شریک این تخریب و نابودی اند.
ایهاالناس، چه بلایی بر سرتان آورده اند که حس و انسانیت و وجدان بشری شما گرفته شده و بزرگترین جنایت های ضد بشری در کنار گوشتان انجام گیرد بی تفاوت از کنار آن رد می شوید و با اعمال خاموش خود مهر تائید بر جنایت پیشگان می زنید. مگر ایران کم شخصیت و رجل دینی، سیاسی، علمی دارد که تعداد اندکی انسان وارسته از دردها و شکنجه های رفته بر خود و مردم سخن براند. میدانیم که آقای محمدنوری زاد بیش از این درد و رنج و شکنجه دیده است که اکنون گوشه ای ازآنرا بر ملا کرده است و از این مرد بزرگ درخواست داریم که جزء به جزء تمامی اعمال ضد انسانی و شکنجه های شرم آوری که بر او و دیگر زندانیان سیاسی رفته است تماماً بیان کند که هر کلام این رنج نامه تیری است بر قلب حاکمان ستمگری که عاقبتی بهتر از صدام و قذافی نخواهند داشت. و این سخنان برگ های زرین تاریخ ایران خواهند ماند و عفریت و حاکم ظالم ایران خامنه ای را بیش از پیش رسوای عام و خاص خواهد ساخت.
اگر هر زندانی سیاسی و هر فرد آزاد و انسانی صادق با تمام وجود از دردها و رنج های خود سخن گوید و پشت بند آن شخصیت ها، علماء، رجال ، در دفاع مظلوم به سخن بر آیند وضع مان این نخواهد بود که اکنون در زندان های جمهوری اسلامی فاجعه بارترین اعمال شرم آور با شکنجه های قرون وسطایی انجام گیرد. چه شده است که این همه عالم دین، باصطلاح خدا پرست، که هر روز در نمازشان می گویند خدا بزرگ است، در عمل کوچکترین کس در نزد این علمای پول پرست و مقام پرست خداست. خدا کوچکترین کس است و بس و خامنه ای و ماموران این ضحاک زمان بزرگترین هستند اگر غیر از این است چرا در مقابل این همه ناعدالتی و ظلم مهر سکوت بر لبانشان زده اند ولی دهانشان برای هزاران مسئله طهارت و بیت الخلاء باز است.
فاجعه دیگری که ملت گریبان آن شده اند و بعضی وقت ها از متشرعین و دین داران بیشتر شنیده می شود اینست که بارها به ما گفته اند شما که وضعتان خوب بود چرا ناراضی هستی و صف خود را از حکومت ظالمانه جدا کردید، و این کلام همانا نهایت فاجعه وتنزل اخلاق در یک جامعه اسلامی است. چرا که می گویند چون شما که داشتی و شما که در امن زندگی می کردید، بگذار دیگران شکنجه شوند، بگذار دیگران به مرگ محکوم شوند، بگذار جامعه از هم گسیخته گردد، بگذار سرمایه و ثروت یک کشور به غارت رود، بگذار دختران معصوم خودفروش شوند بگذار، بیگناهان بر چوبه دار روند، بگذار مردم از فقر و نداری کلیه هاو اعضا و جوارح خود را بفروشند برای چند تومان پول که جهیزیه برای عروسی تهیه کنند، بگذار زندانیا ن با شکنجه نابود شوند، بگذار آبروها ریخته شود بگذار دست و پای مردم قطع گردد، بگذار به زندانیان تجاوز جنسی گردد، بگذار مردم هر روز تحقیر شوند، بگذار همگی در خاک مذلت بسر ببرند، بگذار ایرانی در همه دنیا باعث خفت و خواری ملل دیگر گردد، بگذار انسان ها قربانی هوس حاکم ستمگری و نالایقی همچون خامنه ای گردند و بگذار …. چه غم که تمام سرها دیگر در دیگ بجوشد به شما چه مربوط. این سخن مردمان دین دارماست. این درد را باید به کجا برد جمهوری اسلامی ایران با این مردم چه کرده است که اگر در جلو چشم ملت هزاران نفر را روزانه گردن بزنی و تجاوز در زندان ها صورت گیرد و یا در آتش بسوزانی اگر اعتراض کنی می گویند تو که فعلا در آتش نیستی و مورد تجاوز قرار نگرفتی پس اعتراضت بی جاست.
اگر هر کدام از این حرکات و اعمال ضد انسانی در هر کشور اروپایی فقط یک نمونه رخ دهد انقلابی عظیم بر پا می گردد. اما در ایران جنایت هر روزه و مرگ تدریجی هزاران هزار نفر صورت می گیرد و همه راضی به این مرگ ذلت بار هستند.
احمد ملکی عضو کمپین سفارت سبز
Leave a Reply