اعدام های دهه شصت و حمایت خاندان خمینی از آن؟

محمد نوری زاد از منتقدین حکومت اسلامی تهران در مطلبی با عنوان کاشی های بی خیالیِ پدر بزرگ به انتقاد از نوادگان بنیانگذار جمهوری اسلامی پرداخته است . وی نوشته : این که این روزها و در بهار سال 95 ، یکی از نوه های آقای خمینی می آید و بر درستیِ کشتار سال شصت و هفت، مهر تأیید می نشاند، نشان از رنجِ درونیِ وی دارد. اینان بر سرِ یک دو راهی آزار دهنده پا بپا می شوند. که یا باید پدربزرگشان را قاتلِ ده بیست سی هزار بی گناه بدانند در یک قلم، یا شانه های خاکیِ وی را از حملِ این بار سنگین بدر ببرند.

اشتهار جهانیِ اسم آقای خمینی، بخاطرهمجوشی و همخون بودنش با خیلی چیزهاست. یکی اش همین کشتار سال 67 است بفرمان ملوکانه اش در چهار خط. کمترین تردید در این کشتار، تمامیِ فرمول های اسلامیِ امام راحل را و ادعای همینجوری اش را که گفته:” با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا ازخدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم” و بسیاری از عبادت ها و شب زنده داری ها و شعارهای شیعیِ وی را بخاک می برد. مگر می شود در چهار خط هزاران بی گناه را از هستی ساقط کنی و همزمان خودت را درآغوشِ فضلِ خدا بدانی؟ چرا نگویم: کمترین تردید در این فاجعه ی بزرگ و سایرسخنان تهی از درستیِ آقای خمینی، کلّ مفصل بندیِ نظام مقدس را از هم می دراند.

این که نوه ی آقای خمینی – امروز- به یاد این می افتد که از آن کشتار دفاع کند، بخاطر این است که وی “باید” خود را از مهلکه ی آن دو راهیِ دهشتناک برهاند و تکلیف خود را یکسره کند. چرا که این نوه ی زیرک و سایر نوه ها بنا دارند حالا حالاها از اسم و شهرت جدّشان نان بخورند. وگرنه کیست که مختصری و رشحه ای از لطافت انسانی در وی باشد و به زخمی کردنِ سرانگشتانِ کسی راضی باشد؟ چه برسد به کشتار بیست سی هزار نفر در چهار ماه، همینجوری! می گویم: نیزاگراین نوه و نوه های دیگر آقای خمینی مسئولیتِ کشتارِ بزرگ سال شصت و هفت را بعهده نگیرند و از درستی اش نگویند، همین مرقد مطلّا واَشرافی ای که بر مزار پدربزرگ بالا برده اند، نشان از اعتراف آنان است بر درستی کشتار شصت وهفت ودرستیِ همه ی راه هایی که وی به خطا طی کرده. شاید تنها کارکرد این مرقد اشرافی دراین باشد که مردمی با دیدنش جرأت انتقاد از صاحبش را نداشته باشند. وگرنه مگر می شود دو قدم آنسوتر از همین مرقد مطلّا، بانوانی ناگزیر به تن فروشی روی برند و مردانی ناگزیر به مفسده، و شما کاشی های طلا را بر گنبد پدر بزرگ بچسبانی بی خیال؟!

شایان ذکر است که علی خمینی، فرزند سید احمد خمینی ونوه روح‌الله خمینی با حمایت از اعدام‌های دهه ۱۳۶۰ در ایران آنرا تدبیر و مدیریت خمینی برای حفظ حکومت اسلامی در ایران خواند. علی خمینی سه‌شنبه شب در مراسم سالگرد مرگ پدربزرگش در فیضیه قم، از اعدام زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ که عضو سازمان مجاهدین خلق و گروه های چپ بودند دفاع کرد. جمهوری اسلامی هنوز آمار دقیقی از تعداد اعدام‌شدگان تابستان ۱۳۶۷ ارائه نکرده است. علی خمینی در سخنرانی خود گفت: “امروز یک عده ای برای منافقین دل می سوزانند که چرا اعدام کردید؟ آن ها کسانی بودند که در مقابل حکومت ایستادند و جنایاتی کردند که داعش آن ها را نمی کرد.”

اعدام‌های دهه شصت لکه‌ای ننگین در تاریخ جمهوری اسلامی به شمار می‌رود که هنوز مقام‌های سیاسی وقت حاضر به پاسخگویی درباره آن نیستند. تنها آیت الله حسین‌علی منتظری که در آن زمان از مقامات رده بالای جمهوری اسلامی و قائم مقام رهبری بود، با اعدام‌ها مخالفت کرد.

نوشته‌های تازه

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*