گفتگوی رئیس شورای ملی ایران،شاهزاده رضا پهلوی با دکتر محمد السمی رئیس مرکز تحقیقات ایرانی-عربی و مقاله نویس الوطن

از زمان خاتمی بگیرید تا آقای روحانی. اساسا،در چنین سیستمی میکانيزم های هر نوع تغيير یا اصلاحی امكان پذير نيست.خامنه ای خودش گفت،ما اساسا در داخل خودمان اصلاح طلبان و محافظه کاران نداریم، همه مان حزب اللهی هستیم.همه تعهدشان به حفظ نظام است، و نظام هیچ کسی را که خارج از این بخواهد موضع بگیرد تحمل نمی کند.ایده او مبتنی بر ایجاد یک هژمونی منطقه ای تحت سلطه یک خلیفه مدرن، مثلا شیعه، به بهانه حکومت مذهبی است. و اینکه به دنبال سلاح های اتمی بود برای این نبود که الزاما می خواهد به اسرائیل حمله بکند، بلکه به خاطر این بود که به یک نوع تهدید اتمی بتواند به یک نحوی، مسئله یک مقابله رزمی “کانونشنال” را، به مفهوم ارتش های غیر اتمی، تحت کنترل داشته باشد و دنیا هم نتواند در مقابل آنها مقابله کند.این بحران سازی و این تروریسم رادیکالی که ایجاد کردند اساس فلسفه ای بود که بعد از این همه سال به ظهور حرکتی مثل دولت اسلامی منجر شد و پدرخوانده آن شد.تا قبل از 1979 در روابط ایران با کشورهای منطقه، چه سنی چه شیعه، مسئله مذهب مطرح نبود. حتی از نظر قومی، چه کرد چه بلوچ چه عرب، و چه آذری هیچ فرقی نبود.اوضاع بعد از رفتن این رژیم درست خواهد شد.خودتان را به جای یک معلم دانشگاه بگذارید، جای یک کارگر بگذارید، جای یک مهندس معمولی بگذارید که الآن میانگین حقوق ماهانه شان یک چیزی در حدود بین 300 تا 400 دلار در ماه است. در حالی که سطح فقر را رسما 500 دلار اعلام کردند. پس این بدبخت با این حقوق حتی به اندازه سطح فقر نمی رسد. لذا می بینیم از یک سو مردم از گرسنگی دارند می میرند و از سوی دیگر رژیم دارد وعده می دهد که اگر کسی در لبنان بجنگد و در یک حمله به منافع کشور اسرائیل کشته شود، هفت هزار دولار به خانواده اش کمک می کنند. یا اگر خانه اش را خراب کردند سی هزار دلار میدهند، یعنی به اندازه هفت تا هشت سال حقوق یک معلم است. پس اولویت تان کجا است؟ مشکلات اقتصادی در ایران بیداد می کند. فقر، فحشا، اعتياد، خودکشی، فرار افراد به همه جای دنیا، بگذریم از بچه هایی که از پرونشیت تو اهواز می میرند، مردمی که در تهران به علت امواج پارازیت سرطان مغز می گیرند، برای اینکه رژیم می خواهد ماهواره ها را جمع کند، وغیره، لیست بزرگی از بدبختی های مردم را می توانم جلوی شما بگذارم، در حالیکه منافع اقتصادی کشور توی جیب آخوندها می رود، یا به قول خودشان “آقا زاده ها”، و برای آن مافیای سپاهی که تقریبا کنترل تمام مسائل اقتصادی کشور را در دست دارد، حتی یک تاجر معمولی اگر فردا بخواهد، پس از برداشتن تحریمها، با یک شرکت خارجی معامله بکند، وادارش می کنند برود توی نماز جمعه شرکت بکند وشعار بدهد، وگرنه او را از داد و ستد ممنوع می کنند.ناچار هستیم از این نظام گذر بکنیم، اما بر مبنای چه حرکتی ؟ یک حرکت مبارزه مدنی به دور از خشونت، که از یک سو، با وارد کردن فشارهای درونی نظام به عقب نشینی وادار می شود. از سوی دیگر هماهنگی با فشارهایی که از خارج به روی نظام می آیند. مثلا بخشی از این تحریم ها اگر هم چنان در ارتباط با نقض حقوق بشر و نه فقط پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ادامه داشته باشد، این کمک خواهد کرد که مردم بدون وجود فشارها مجبور نشوند به تنهایی با نظام درگیر شوند.باید به مردم بگوییم که جایگزین کیست، و چرا به درد آنها می خورد و چگونه می توانند به او دست پیدا کنند.من این را برای همسایگان مان و بقیه دنیا هم دارم می گویم که ما داریم با یک محاسبات واقعا پرکتیکال (کاربردی) پیش می رویم، آینده اقتصاد چه می شود؟ محیط زیست چه می شود ؟ بهداشت چه می شود؟ وضعیت سالمندان چه می شود؟ یعنی تمام جنبه های مختلف اجتماعی وسیاسی کشور با یک برنامه ریزی صحیح کوتاه مدت، میان مدت، دراز مدت مد نظر هست. مسئولیت دولت انتقالی زمینه سازی برای انتخابات مجلس موسسان، نوشتن یک قانون اساسی جدید، تشکیل احزاب، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی، وغیره خواهد بود، یعنی تمام مراحل طبیعی که بایست طی بشود.بیشتر انگشت های کشورهای کلیدی منطقه چون پاکستان، ترکیه، عربستان، مصر، و بسیاری از کشورهای غربی از جمله: فرانسه و آلمان، به سمت رژیم ایران است. آنها می دانند که این موجود چه موجودی است؟موضع من همیشه مخالفت کامل با هر نوع عملکرد نظامی یا تهاجمی به کشورم بود، این خط قرمز من بود و هست. اما فقط به خاطر این نیست که به عنوان یک میهن پرست نمی توانم قبول کنم که به کشور من هیچ نوع تعرض نظامی بشود. بلکه به این دلیل هست که هر نوع حمله نظامی به ایران فقط به تقویت خود نظام کمک خواهد کرد، و طبیعی است که مردم به دور نظام حلقه بزنند، و این هم برای ما، کسانی که می خواهیم کشورمان را نجات بدهیم، هم برای آنهایی که فکر می کنند این وسط نتیجه خواهند گرفت، یک سیناریویی کاملا بازنده خواهد بود.فلسفه حرکت من بر مبنای یک آشتی ملی و “عفو عمومی” هست. یعنی بر خلاف کاری که دولت امریکا زمان بعد از 11 سبتامبر در عراق کرد، که اصلا همه چیز به هم ریخت، و آرتشی ها را بیرون کردند، و اکنون می بینیم که عواملش جزو جنگجویان گروه دولت اسلامی شدند. ولی ما داریم به این افراد می گوییم شما در آینده ایران جای خودتان را حفظ خواهید کرد، و بر اساس انتقام شما را از بین نمی بریم، شما هستید که می توانید در مقابل هرگونه تلاش مذبوحانه آخرین دقیقه رژیم که با امید سرکوب بخواهد خود را حفظ بکند، سپر محافظت از مردم باشید.تمامیت ارضی ایران یک فاکتور کلیدی است برای هر ایرانی که می گوید ما نمی توانیم اجازه بدهیم مملکت مان تجزیه شود. و تضمینی که می توان به نیروها داد که هیچ نیروی خارجی از این وضعیت، برای هر نوع تعرض به ایران، سوء استفاده نخواهد کرد، فاکتور مهمی است.برای همین است که کشورهای منطقه اگر مثل ما فکر می کنند یا علاقه مند هستند که کمکی به ایران بشود تا از شر این حکومت خلاص بشویم، که البته هم به نفع خودشان هم به نفع مردم خواهد بود، مهم است بدانند در آن لحظه ای که این اتفاقات خواهد افتاد بتوانند این تضمین را به نیروها بدهند، به خصوص نیروهای نظامی، که فکر نکنند در این وسط اگر، به اصطلاح، سکوی دفاعی را رها بکنند مملکت ما با خطر از خارج رو به رو خواهد شد.از نظر من، اپوزیسیون واقعی آن نیروهایی که در درون کشور هست.دغدغه اصلی مردم بیشتر روی محور اقتصادی می چرخد، و مشکل نبودن هیچ نوع آزادی، چه آزادی سیاسی باشد، چه آزادی مذهب باشد، چه آزادی اشتغال به کار باشد من فکر می کنم امروز بحث اصلی ما شکل نظام نیست، بلکه محتوایی که نظام بایستی داشته باشد، و لا اقل من سعی کردم محوریت بحث را بیشتر در جهت یک نظام پارلمانی به اصطلاح عرفی ببرم تا اینکه وارد این جدل های قدیم ایدئولوژیک فلسفی بشویم. به همین خاطر ما اولویت را امروز بر مبنای یک برخورد فرامسلکی، فرا ایدیولوژیک گذاشتیم، به عنوان یک هدف ملی که همه در آن شریک هستند. اولویت این است که اول به آنجا برسیم، و از طریق صندوق رای خواست مردم در تعیین سرنوشت شان و راهی را که می خواهند بروند مشخص بکنیم و اندازه بگیریم.هر چقدر امکانات بیشتری داشته باشیم طبیعتا خیلی سریعتر وبهتر خواهیم توانست این کار را به مقصد برسانیم. جمهوری اسلامی برای لا بی های خودش دارد خیلی هزینه می کند، در اروپا، در امریکا. تمام هدفشان این است که به هر وسیله ای که شده به رژیم مشروعیت بدهند. و می گویند که ما داریم کارها را درست می کنیم، یا ما داریم آرام آرام تغییر می دهیم. و در اصل همان سخنان اصلاح طلبان حکومتی را تکرار می کنند که هر طور شده می خواهند در قالب حفظ نظام به مردم جهان بگویند شما می توانید بیایید وما حاضریم با شما کار کنیم و غیره،بعضی وقتها دولت ها هم به حرفی که اپوزیسیون سکولار دموکرات در مقابله با آنهایی که معرفی بیشتر منافع رژیم هستند، می زند توجه بیشتری نشان می دهند. از دید مردم ایران این سؤال روشن را می پرسیم: این پول هایی که قرار است آزاد شود خرج که خواهد شد؟ خرج مردم ایران خواهد شد؟ یا اینکه جمهوری اسلامی این پول ها را برای پشتیبانی از تمام گروه های که تا به حال ایجاد کرد هزینه خواهد کرد، بخصوص با این جریانی که در سوریه داریم. به اینجا می خواهم برسم که بر فرض که درها باز شد و امکان سرمایه گذاری فراهم گردید، چه آن جریان اصلاح طلبی که به نفع رژیم می خواهد این قراردادها بسته شود و این تحریم ها برداشته شود شاید عمر رژیم را طولانی تر بکنند، و چه آن خارجی ها، هر دو متوجه خواهند شد که به این سادگی نمی شود به ایران رفت.نبودن هیچ نوع استاندرهایی بین المللی کسب و کار مسئله را پیچیده تر می کند. فرضا اگر فلان شرکت خارجی بخواهد به ایران برود، باید به فلان آخوند یا به فلان پاسدار یا به فلان فرماندار محلی که یکی از آدمهای دستگاه باشد، رشوه بدهد، آنوقت در جواب به سهامداران خودش چه بگوید!
ماهیت رژیم ایران بر مبنای توحش، عدم ثبات وبحران است. آینده سوریه به نوعی مرتبط به آینده جمهوری “اسلامی” است. با تغییر اوضاع در ایران قطعا اوضاع در سوریه هم تغییر پیدا خواهد کرد. ثباتی که در منطقه بایستی به وجود بیاید، امنیتی که در منطقه بایستی به وجود بیاید، و شرایط و فضای مناسبی که مردم باید داشته باشند تا بتوانند به دنبال کار و اشتغال و سرمایه گذاری خودشان باشند، نمی تواند در فضایی پیش بیاید که در آن یک رژیمی می خواهد همسایگان خودش را تهدید کند، ایدئولوژی خودش را صادر بکند و از تمام نیروی های انتظامی اش برای سرکوب مردم خود و همسایگان خود استفاده بکند. در صورتی که اگر ما موفق بشویم و در کشور خودمان زمینه آزادی و یک حکومت مسؤول و دلسوز به وجود بياوریم، نتیجه فوری این امر چیست؟ ما با یک تیر، خطر اتمی شدن را از بین می بریم، تمام ارتباطات شبکه های تروریستی که این رژیم از آنها حمایت می کند بلافاصله از بین می رود، تمام پول هایی که هدر می رود دوباره کنترل و مدیریت می شود، تمام خطراتی که ثبات منطقه را تهدید می کند از بین می رود، دخالت در امور داخلی کشورهای همسایه برطرف می شود، و به طور کلی بلا فاصله روابط حسنه مجددا برقرار می شود، اما چرا ؟ برای اینکه به نفع ما هست. و به نظر من به نفع همسایگان مان هم هست، زیراکه آنوقت ما می توانیم در جهت ایجاد یک وضعیت امن و یک بازار مشترک حرکت کنیم.
به همان سرعتی که منطقه با وجود آمدن رژیم ایران بحرانی شد، به همان سرعت مجددا به وضعیت سابق خود، بلکه بهتر از سابق، بر می گردد.تمام خطراتی که امروزه رژیم ایران باعث آن شده است، از خطر داشتن سلاح های اتمی گرفته تا مسئله تروریسم و رادیکالیسم، با رفتن این رژیم خود به خود بر طرف می شود.خواسته هایی که ما برای آزادی کشورمان داریم و آنچه می تواند در منافع امنیتی و استراتژیکی کشورهای منطقه باشد، در واقع یکی است. به نظر من وقت آن را رسیده است که همفکری صورت گیرد تا ما بتوانیم در ارتباط با رویدادهای منطقه با هم هماهنگ باشیم، چون یک دشمن مشترکی داریم که اسمش جمهوری “اسلامی” است. در صورتی که ملت ایران با هیچ کشوری سر عناد و جنگ ندارد. بنا بر این اگر مردم ایران بتوانند از دست این حکومت فارغ بشوند و راحت بشوند، بلا فاصله خواهید دید که تمام آن ضدیت و آن دشمنی و ستیزی که رژیم ایران ایجاد کرده است از بین خواهد رفت.کشور ما به لحاظ انرژی های جایگزین مانند انرژی خورشیدی، همچنین از نظر جهانگردی و غیره بسیار غنی است. امکان سرمایه گذاری در ایران، و ترقی و پیشرفتی که می تواند در این کشور صورت بگیرد حد واندازه ندارد. و مردم ایران می دانند که این حکومت به اصطلاح اسلامی تنها چیزی که سد راه این پیشرفت است، و اگر این اتفاق بیفتد و حکومت “اسلامی” از بین برود، درها به روی همه باز خواهد شد. رابطه حسنه با همسایگان مان بخصوص کشورهای منطقه و کشورهای دیگر دنیا باز از سر گرفته خواهد شد.برای اینکه کار به آنجا (جنگ بین کشورهای منطقه و ایران)نکشد، هر چه زودتر باید کمک کرد که مردم ایران به دست خودشان از دست این نظام خلاص بشوند، ما دنبال این نیستیم که یک نیروی خارجی بیاید، و برای سرنگونی نظام یک جنگی بر پا کند، ما معتقد هستیم که سریع ترین راهی که ما بتوانیم این نظام را از کار در بیاوریم کمک مستقیم به خود مردم ایران و حمایت هر کشوری است از اینکه مردم بتوانند از داخل روی این رژیم فشار بیاورند و از بین ببرند. بهترین ارتش الآن در ایران داریم، که خود مردم ایران هستند. بنابر این، نیازی نیست که از بیرون دخالتی صورت گیرد.آنچه که ضمنا خیلی مهم است و امیدوار هستم که مسؤولین کشورهای عربستان سعودی، امارات، بحرین، کویت، و کشورهای دیگر منطقه آن را درک بکنند این است که تکلیف مردم ایران، از رژیم ایران جداست. اگر ما با ایران برخورد می کنیم ؛ با رژیم داریم برخورد می کنیم نه با مردم. تبلیغات رژیم، یک تبلیغات ضد عرب و ضد منطقه است. و دارند قضیه را به یک جدل عرب و فارس و سنی وشیعی تبدیل می کنند. بهترین راه خنثی کردن این تبلیغات این است دوستان ما بیایند و بگویند که: اگر مشکلی هست با رژیم نه با شما مردم ایران هست. ما امیدوار هستیم به محضی که این حکومت از بین برود، روابط بسیار راحت و خوبی داشته باشیم، ما هیچ سر عنادی با مردم ایران نداریم؛ مشکل ما حکومتی است که دارد ما را تهدید می کند، و همان مشکلی که شما مردم ایران دارید ما نیز داریم، ما با شما ضدیت نداریم. آن وقت خواهیم دید که رژیم نمی تواند مغزشویی و تبلیغات خود را علیه کشورها بکند، و کار به آماده سازی برای یک جنگ واقعی نخواهد رسید. نباید گذاشت کار به آنجا بکشدمن شکی ندارم که به محض اینکه ما بتوانیم کشورمان را آزاد بکنیم، از این بحران در خواهیم آمد و هر چه زودتر امنیت، آرامش و پیشرفت، که همه چیز به آن بستگی دارد، حکمفرما خواهد بود. من در این شکی ندارم. و امیدوارم که دوستان مان در منطقه مثل ما فکر بکنند و در این راستا به ما کمک کنند.

نوشته‌های تازه

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*