سال ۲۰۱۷ سال مارتین لوتر خوانده شده است.

 از ۳۱ اکتبر امسال برنامه‌های گسترده‌ای برای یادبود و بزرگداشت این مصلح بزرگ دینی شروع می‌شود.مارتین لوتر، پیشوای جنبشی است که به رفرم یا نوسازی آیین مسیح منتهی شد. او تنها اصلاح کلیسا و زندگی معنوی پیروان مسیح را می‌خواست، اما در دورانی که یکسره بر بنیاد دین بنا شده بود، اقدام او به مثابه دگرگونی تمامی دوران بود. در سده‌های چهاردهم و پانزدهم میلادی به تدریج بر بدنه‌ی دنیای کهن خراش افتاد. در ذهن برخی انسان‌های جسور این فکر جرقه زد که به جای اطاعت کورکورانه از متون عتیق و مفسران نادان آنها، بایستی به عقل و خرد تکیه کرد. افرادی متهور در گوشه و کنار چاره دردهای خود را در مرزهایی فراتر از تعصبات و خرافه‌های کلیسا جستند.برخی از دانشمندان که از تمدن درخشان یونان باستان را می‌شناختند، بر ضروت نوزایی جامعه (رنسانس) پی بردند و آن را در گرو شناختی تازه از هستی و موقعیت انسان در جهان دانستند. انسان بایستی به این درک می‌رسید که بنده سرنوشت و نیروهای طبیعی و مقدرات ماورای طبیعی نیست، بلکه می‌تواند با اندیشه و آگاهی بر ناشناخته‌ها چیره شود و زندگی خود را بر پایه دانش سروسامان دهد.برای انسانی که خود را یکسره اسیر “مشیت الهی” می‌دید، تنها یک راه وجود داشت: پیروی از دین را به اعتلای روحی یا رستگاری اخروی محدود کند و زندگی خود را به دست تجربه و شناخت عقلی بسپارد. بنا به این رویکرد تازه، انسان برای سعادت اخروی به دین نیاز دارد، اما برای بهروزی در این دنیا باید از عقل و علم پیروی کند.جا انداختن این ایده‌ی ساده در روزگاری که کلیسا زندگی مادی و معنوی مردم را رهبری می‌کرد، کار آسانی نبود. در راه این هدف روشنفکران و اندیشوران فداکاری‌ها کردند و انسان‌های بیشماری از جان خود مایه گذاشتند. مارتین لوتر که از انحرافات ارباب دین به خشم آمده بود، در بامداد یکشنبه ۳۱ اکتبر ادعانامه‌ای را با چند میخ به در کلیسای ویتنبرگ کوبید. بعدها تاریخ‌نگاران گفتند که ضربه‌های چکش این کشیش همان ناقوسی بود که در مرگ قرون وسطی به صدا در آمد. وی یک روحانی کنجکاو و ژرف‌بین بود که رسالت تاریخ‌ساز خود را با اصلی ساده شروع کرد: پیام خدا را باید از کلام او دریافت که در اختیار همگان است. او با نگاهی تازه به مطالعه مستقیم کتاب مقدس (تورات و انجیل) روی آورد و تفسیرهای خرافه‌آمیزی که ارباب کلیسا به هم بافته بودند را باطل دانست.او به زودی دریافت که روحانیان برای حفظ امتیازات خود، کلام خدا را در انحصار خود در آورده و پیام او را تحریف کرده‌‌اند. خداوند همه مردم را یکسان آفریده و همه نزد او برابر هستند، پس روحانیان نمی‌توانند مدعی شوند که به خداوند نزدیک‌تر هستند تا برای دیگران بخشش و آمرزش بطلبند.خداوند با همه بندگان خود در ارتباط است و نوای قلب آنها را می‌شنود. بندگان نیز می‌توانند با خواندن کلام خداوند که در کتاب مقدس بیان شده، با او در ارتباط باشند. این رابطه به میانجی یا واسطه نیاز ندارد، پس روحانیان نباید خود را واسطه ارتباط با خدا بدانند و آن را امتیازی برای خود بشمارند. بدین سان، انسان نه در برابر کلیسا و ارباب آن، بلکه در برابر وجدان خود، که عطیه‌ای الهی و همگانی است، مسئول شناخته می‌شود.خداوند انسان را با مهر و محبت آفریده و نیاز نیست که بندگانش از او در هراس باشند. خواست خدا آنست که آفریدگان او در آسایش و بهروزی زندگی کنند. هرکس که با کار و تلاش خود به دیگران خدمت می‌کند، در واقع به خواست خدا عمل کرده است.

نوشته‌های تازه

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*