يوحنا نجدى : سه روز از انتشار نامه ما به دونالد ترامپ، رییس جمهور منتخب ایالات متحده امریکا گذشت؛ من در این مدت، سعی کردم که تقریبا تمامی نقدها و واکنشها را بخونم و حالا چند نکته:
یکم. بسیاری از مخالفان این نامه، بلافاصله با شدیدترین الفاظ، توهینها و فحشها به ما حمله کردند و هر چه خواستند گفتند و تهمت زدند که از تکرار آنها پرهیز میکنم. همه این توهینها و تهمتها رو خواندیم و من بسیار متاسفم که ادبیات بسیاری از “به ظاهر” اپوزیسیون نظام، نه تنها شبیه کیهان و حسین شریعتمداری، بلکه هزاربرابر بدتر است.
من سالهاست که تقریبا با بیشتر امضاکنندگان این نامه به طور مستمر در ارتباطم؛ خوشحالم و افتخار می کنم که هیچکدام از ما حتی در واکنش به اینهمه الفاظ رکیک، نه اتهام زدیم و نه توهینی کردیم. این نامه، دیدگاه ماست؛ شما میتونید نقد کنید؛ مخالفت کنید؛ اما اینهمه توهین از سوی برخی از مخالفان، حداقل به من نشون داد که ما دست کم در سمت افرادی هستیم که ادب و نزاکت سرمون میشه.جمهوری اسلامی اگر در هیچ زمینهای موفق نبوده، دستکم در این عرصه موفق بوده که متاسفانه بخشی از اپوزیسیون نظام را شبیه خودش کرده است.
دوم. قاطعانه بر این باورم که «بسیاری» از مخالفان، اصلا این نامه رو نخوندن. حتی یک «واو»ش را هم نخواندن. ما کجا در کدام سطر و پاراگراف خواستار حمله نظامی به ایران شدیم؟ یا خواستار تحریم مردم ایران شدیم؟ من و دوستانم بارها گفتیم و نوشتیم که مخالف حمله نظامی به ایران هستیم.
خواستههای ما در این نامه مشخص بود؛ ما از دولت جدید امریکا خواستیم که «تحریمهای موجود علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و امپراتوری مالی آیتالله خامنهای را گسترش دهد»، «یک رژیم جامع تحریم، علیه آن گروه از مقامات ایرانی که ناقض حقوق ایرانیان در ۴ دههی گذشته بودهاند تدوین کند» و «با رفتار مخرب سپاه در منطقه، در تمام جبههها، و با تمام ابزارهای موجود مقابله کند». لطفا اول یک بار نامه را بخوانید بعد استاتوس کنید و تهمت بزنید.
سوم. انتشار این نامه، اتفاقا فال مبارکی بود از این جهت که مرز تفکیک ما با بسیاری، مشخصتر شد. اجازه بدید نام ببرم؛ من برخلاف آقای حمیدرضا جلاییپور، هرگز زیر فرماندهی مقام عظمای ولایت، ولی امر مسلمین جهان، در هیچ کارزار و مبارزهای شرکت نخواهم کرد. از آقای رمضانزاده و خانم آذر منصوری و بقیه دوستانشان هم انتظاری نداشته و ندارم که علیه این نامه موضعگیری نکنند. شما که اینقدر اخبار را دقیق و مستمر پیگیری میکنید، از بیش از 50 روز اعتصاب غذای آرش صادقی هم خبر دارید؟ از امید علیشناس، حمید بابایی و آتنا دائمی خبر دارید؟ درباره آنها هم موضع گرفتید؟! لحظهای احساس مسئولیت کردید که مصاحبه کنید؟ دریغ از یک کلام.
چهارم. «شرم» و «شرف» کلیدواژه بیشتر حملاتی بود که در این چند روز نصیبمان شد. به صفحه اکثر کسانی که چنین توهینهایی را نثارمان کردند نگاه کنید؛ سال گذشته همین موقع مشغول تهییج مردم برای رأی دادن به دو آدمکش محمد محمدی ری شهری و دری نجف آبادی بودند. ما به رییس جمهور ایالات متحده امریکا نامه نوشتیم؛ شما نام چه کسی را روی برگه رأی نوشتید؟! دست تان نلرزید؟! با ما سخن از شرم نگویید لطفا.
پنجم. نیازی به تاکید نیست که ما نگفتیم و ادعا نکردیم که نماینده گروهی از مردم ایران هستیم. خیر؛ ما نماینده خودمان هستیم؛ این دیدگاه ماست و قویا بر این باوریم «داعش و حکومت اسلامی ایران، دو روی سکهی تروریسم بنیادگرانه اسلامی هستند». هرچند “دیدگاه شخصی” من این است که بسیاری در داخل و خارج با محتوای نامه موافق بودند و مشتاق برای امضای آن.
در پایان، ممنونم از کسانی که محترمانه نقد کردند؛ شدیدا هم نقد کردند و تاختند اما تهمت نزدند و قلم و زبان به ناسزا آلوده نکردند.
Leave a Reply