نزدیک به چهار دهه مواردی چون ترور و تهدید و ارعاب همواره جزو سیاست های پایدار و دائمی سازمان های امنیتی واطلاعاتی جمهوری اسلامی بوده است.قتل های زنجیره ای، رستوران میکونوس و همچنین قتل فریدون فرخزاد و شاپور بختیار اوج اقدامات تروریستی وزارت اطلاعات در داخل و خارج از کشور بود که با روی کار آمدن دولت اصلاحات در ایران و کنار رفتن پرده های مصلحت اندیشی برای حفظ نظام برملا شد. سعید امامی معاون امنیتی وزارت اطلاعات در دوره فلاحیان تئاوریسین و اجراکننده دستورات مافوق وزارت در این دوران بزرگترین قربانی شفاف سازی فعالیت های وزارت اطلاعات کابینه محمد خاتمی بود. از این رهگذر میتوان به عمق کینه خامنه ای از وی پی برد. در واقع خاتمی با تاباندن نور بر تاریکخانه پنهان نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ابعاد غیر انسانی اقدامات آنها را افشا و از آن به بعد شاهد پاسخگو بودن سازمان های اطلاعاتی در قبال عملکرد و نرمش در برخورد با منتقدان بودیم. در واقع تا پیش از آن وزرات اطلاعات در واقع سازمانی زیرمجموعه بیت رهبری بود به گونه ای که هاشمی رفسنجانی بعنوان رئیس دولت، اشراف کافی برعملکرد آن نداشت. اما پس از فروپاشی باند سعید امامی و لایه های بجا مانده از دوران فلاحیان رفته رفته شاهد تقویت سازمان های موازی امنیتی، اطلاعاتی مانند اطلاعات سپاه و قرارگاه عمار بودیم که اوج عملکرد آنها را در وقایع سال 88 و برخورد با معترضان شاهد بودیم. از این دوران به بعد شاهد تقسیم بندی در حوزه فعالیت نهادهای امنیتی وابسته به بیت رهبری در داخل و خارج از کشور بودیم. در حوزه داخلی اطلاعات سپاه به گرداننده اصلی و موتور سرکوب مخالفان نظام تبدیل شد و در حوزه خارجی این نقش به شاخه برون مرزی سپاه پاسداران یا همان سپاه قدس محول شد.
پناهندگی، فرار از سرکوب داخلی و آغازی بر تهدیدات دامنه دار
پس از سالها موج سرکوب منتقدان و روزنامه نگاران و دگراندیشان شاهد افزایش خروج آنها از کشور در طی سالهای گذشته بوده ایم کما اینکه هم اکنون شاهد افزایش خروج از کشور به دلایل اقتصادی و معیشتی نیز هستیم. با توجه به جغرافیای کشور نزدیکترین و ساده ترین راه درخواست پناهندگی مراجعه به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در ترکیه است که بیشترین حجم پرونده های درخواستی ایرانیان شامل میشود.همراه با افزایش خروج پناهندگان از کشورشاهد افزایش فعالیت نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی جهت مایوس کردن خانواده هاو کاشتن بذر ناامیدی در دل آنها هستیم. در مواردی هم شاهد مرگ مشکوک پناهندگان رانده شده از وطن در ترکیه بودیم که به طرز مشکوکی فوت کردند. مرگ مشکوک سید جمال حسینی سردبیر خبرگزاری هرانا در نوشهیر ترکیه از آن دست حوادثی بود که یادآور قتل های خارج از کشور وزارت اطلاعات در دوران سعید امامی بود. فارغ از فعالیت آشکار وعملکرد سپاه قدس و نقش آن در بحران های کنونی خاورمیانه بنظر میرسد لایه پنهان فعالیت های این نهاد امنیتی، نظامی تاکنون بدرستی روشن نشده است. ورود به حریم خانوادگی پناهندگان از طریق ارتباط گیری در قالب دوستی های خانوادگی و ترتیب دادن مهمانی های دوره ای به نوعی سعی در جمع آوری اطلاعات از پناهندگان و رصد فعالیت های آنان را دارند. بسته به جایگاه و نقش فرد اقدماتی چون درگیر کردن پناهنده با پرونده های خانوادگی در محاکم قضایی تا ایجاد دعواهای ساختگی را شامل میشود و از این راه سعی در ایجاد مشکل برای افراد دارند.البته عملکرد پناهنده نماها و نفوذی های جمهوری اسلامی و ارتباط گیری توسط آنها صورت واقعی آنها را عیان کرده است چراکه پناهندگان واقعی در برآوردن نیازهای اولیه زندگی روزمره خود نیز ناتوان هستند.
کشور سوم و سیر دامنه دار مشکلات پناهندگان
هم مرز بودن ترکیه با ایران و رابطه آشکار و پنهان نهادهای امنیتی ایران با دولت اسلام گرای اردوغان عملا ًاین کشور را به حیاط خلوت نهادهای امنیتی اطلاعاتی جمهوری اسلامی تبدیل کرده است اما بنظر میرسد این مسئله مختص ترکیه نیست و در کشورهای مهاجرپذیر اروپایی و آمریکا و کانادا نیز شاهد فعالیت نفوذی ها جمهوری اسلامی در فروپاشی خانواده های پناهندگان، روزنامه نگاران هستیم. پناهندگانی که به امید رهایی از فشارها و تهدیدها با تحمل سالها رنج و مشقت طی کردن پروسه پرپیچ و خم پناهندگی با ورود به کشور سوم تازه با مشکلاتی جدید ساخته و پرداخته نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی روبرو میشوند. ارتباط گیری با خانواده پناهندگان از طریق نفوذی ها و تحریک همسر پناهجویان به تشکیل پرونده های قضایی و نهایتا فروپاشی خانواده پناهجویان از جمله اقدامات دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی در این کشورها می باشد. چنانچه طبق آمار حدود 80 درصد افرادی که بصورت خانوادگی وارد کشورسوم می شوند پس از طی یک دوره حدوداً 2 ساله شاهد فروپاشی خانواده و درگیر مشکلات ناشی ازآن می شوند. پناهجویان مجرد نیز از این فشارهای لابی های جمهوری اسلامی بی نصیب نیستند چنانچه شاهد بروز مشکلات برای آنها نیز هستیم. کیانوش سنجری نمونه ای روشن از این رویکرد است که تحت فشار ها نهایتاً مجبور به بازگشت به ایران شد. بخصوص در آمریکا با توجه به نوع نگاه نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی شاهد سوءاستفاده لابی جمهوری اسلامی و فشار به پناهندگان آنها را دچار بحران های روحی روانی کرده و وادار به توقف فعالیت حرفه ای خود می کنند. شرایط به گونه ای است که عوامل جمهوری اسلامی به صورت آشکار و با آرم جمهوری اسلامی فعالیت کرده و کسی مانع عملکرد آنان نیست. از این رو می طلبد در این دوره و با روی کار آمدن دولت ترامپ و تغییر نگاه دولت جدید در آمریکا شاهد برخورد با فعالیت های مخرب لابی جمهوری اسلامی باشیم. تشکیل کمپین و اطلاع رسانی و پیگیری مطلب از طریق ارتباط با رسانه های تاثیرگذار و همچنین اعضاء کنگره میتواند زمینه ساز برخورد با عوامل جمهوری اسلامی خصوصاً در ایالات متحده باشد.
باسلام
مدت زیادی است که قصد پیوستن به کمپین را دارم ولی هنوز به جمع بندی کاملی نرسیده ام. موضوع مقاله شما خیلی پیش از انتشارش ذهنم را مشغول خود ساخته است.
نمی دانم نویسنده مقاله کیست ولی روی سخنم با آقای حیدری است.
جناب آقای حیدری از سه یا چهارسال پیش شایعاتی در وزارت خارجه از زبان فردی که بعداز شما در ماموریت اسلو بودشنیده می شد مبنی بر تقاضای عفو و برگشت شما به کشور.
ضمنا ممنون خواهم شد چنانچه درصورت امکان نحوه پناهندگی در کشور آلمان را ازطریق ایمیل به اطلاع بنده برسانید.
باتشکر
باسلام
مدت زیادی است که قصد پیوستن به کمپین را دارم ولی هنوز به جمع بندی کاملی نرسیده ام. موضوع مقاله شما خیلی پیش از انتشارش ذهنم را مشغول خود ساخته است.
نمی دانم نویسنده مقاله کیست ولی روی سخنم با آقای حیدری است.
جناب آقای حیدری از سه یا چهارسال پیش شایعاتی در وزارت خارجه از زبان فردی که بعداز شما در ماموریت اسلو بودشنیده می شد مبنی بر تقاضای عفو و برگشت شما به کشور.
ضمنا ممنون خواهم شد چنانچه درصورت امکان نحوه پناهندگی در کشور آلمان را ازطریق ایمیل به اطلاع بنده برسانید.
باتشکر
با درود
اين مطلب شايعات عناصر وابسته به حكومت است و همواره توسط كمپين سفارت سبز تكذيب شده است با سپاس