با نگاهی به اخبار و رویدادها و نیز اکثریت تحلیلها، آنچه در ذهن مخاطب متصور میشود، نارضایتی اصلی مردم ایران از شرایط اقتصادی و افزایش جمعیت درگیر با مشکلات معیشتی* در ایران است. بیشک عامل اقتصادی و شرایط مالی و رفاهی انسانها یکی از شروط اصلی رضایتمندی در یک جامعه از دولتمردان و حاکمان آن جامعه و کشور است ولیکن آنچه در شرایط کنونی ایران و جامعه آن در حال برجسته شدن و نمود است، کمرنگ شدن مطالبات فردی و اجتماعی در حیطه مسائلی چون آزادی و حقوق بشر در سطح عوام جامعه ایران و تمرکز بر موضوع مشکلات مالی و عدم توانایی مالی مردم در تامین حداقل نیازمندیهای فردی و خانوادگی است. دغدغه نان، گرانی و قیمت دلار بحث اصلی محافل خانوادگی و مردم شده است غافل از اینکه در کنار این مشکلات، سالهاست آزادیهای فردی و اجتماعی و حقوق حداقلی انسانی به عنوان اصلیترین نیازهای بشری در این کشور از سوی حاکمیت دینی و ایدئولوژیک نادیده گرفته میشود و در نهایت آنچه مهم است اینکه تلاش حکومت در مدیریت نارضایتیها و برجسته کردن این نوع نارضایتی و کمرنگ کردن موضوع نبود آزادیهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، نبایستی از نگاه کنشگران عرصههای یادشده پنهان بماند و این نقض آزادیها بایدبا تکرار و تأکید از سوی قشر روشنفکر جامعه و فعالین عرصههای مختلف، به عنوان دغدغه اصلی ملت ایران در محافل بینالمللی و رسانههای پر مخاطب جهانی مطرح گردد. انتشار گاهگداری از مصاحبههای به ظاهر سانسور شده از مردم در رابطه با گرانی و مشکلات اقتصادی و نیز فساد اقتصادی در راس حاکمیت، انتشار اخبار مربوط به کشف اختلاسها و فساد اقتصادی در بدنه نظام برای اینکه مردم به این باور برسند که نظام با فساد حتی در درون خود برخورد میکند و کمرنگ کردن و نشان دادن این مهم که مشکل مردم با حکومت تنها به خاطر موضوعات اقتصادی است و نه این مشکلات بنیادین جامعه و ملت ایران، همه و همه از شگردهای اتاق فکر رژیمی است که فساد و تبهکاری و باندبازی، تمام بدنه آن را فرا گرفته و جنگ قدرت و رقابت در به تاراج بردن ثروتهای این کشور، اولویت برنامههای آنان شده و با وقاحت تمام حتی این مشکلات اقتصادی و مالی مردم را با عوامل خارجی و تحریمها و دهها عامل از غیب مرتبط میسازند. اوضاع نابسامان اقتصادی و مشکلات حاد مالی در کشوری که جزو ثروتمندترین کشورهای جهان محسوب میشود، تیتر و محتوای اصلی اکثریت خبرها و مقالات و میزگردهای رسانههای فارسیزبان خارج از کشور را پر کرده است ولی متاسفانه آنچه نادیده گرفته میشود و نمای خوبی از اعتراضات مردم ایران به جهانیان نشان نمیدهد، این مهم است که انقلاب آینده ایران را به شکل «انقلاب گرسنگان» و «انقلاب برای نان» به دنیا معرفی میکنند. اینکه فردی به علت مشکلات مادی و شرایط بد اقتصادی دست به خودکشی خود و خانواده میزند، بیشک صورت مسئله یک تراژدی اجتماعی است و آنچه باید در عمق این فاجعه به دنبال آن بود، خرد شدن شخصیت انسانی و عزت نفس انسانها در این جامعه تحت ستم و نادیده گرفتن حقوق مسلم تک تک افراد و آزادی و امنیت روحی و روانی مردم این جامعه است. تضییع حقوق زنان، نبود آزادیهای فردی و اجتماعی، انبوه زندانیان سیاسی و عقیدتی، شکنجه و کشتار معترضین، فساد سیستماتیک در ارگانهای مختلف حکومتی، تبعیض و نژادپرستی حکومتی و درجهبندی مردم به شهروندان درجه یک و دو، در کنار فساد و هرج و مرج اقتصادی در سیستم مالی کشور، بهانه کافی برای یک انقلاب و درخواست حداکثری برای تغییر اساسی و برکناری سیستم معیوب کنونی و هر نظام حاکم دارای صفات بالا را به وجود میآورد و اشتباه است اگر جنبش آزادیخواهی و دادخواهی را در حد و اندازه شورش برای نان و انقلاب گرسنگان پایین آورده و خواسته و ناخواسته به دنیا بگوییم که دلیل همه این اعتراضات و تجمعات، فقط و فقط مطالبات اقتصادی است و بس!
شایان ذکر است که با نگاهی به اعتراضات و تجمعات مردمی بهخصوص در دهه اخیر، متاسفانه مطالبات مالی و اعتراضات به وضعیت اقتصادی، درصد بالایی را به خود اختصاص میدهد که حس خوبی را به کنشگران جنبش آزادیخواهی ایران القاء نمیکند. مردمیکه پیشینه فرهنگی هزاران ساله و تاریخی پر از قیام علیه ظلم و استبداد حاکمان و متجاوزین به ایران و تلاش برای آزادی و برابری را برای تاریخ به یادگار گذاشتهاند، امروزه چرا باید به گونهای عمل کنند که اعتراضاتشان تنها در راستای تأمین نان و خرج زندگی باشد و نه اعتراض به نقض و پایمال شدن حقوق انسانیشان، آزادیهای سلب شدهشان، کرامت انسانی و عزت نفس به لجن کشیدهشان، عدم امنیت روحی خود و خانوادهشان، نابودی محیط زیست و زندگیشان، زندانیان سیاسیشان و دهها دلیل دیگر که انتظار میرود اولویت اول یک ملت فرهیخته و دارای پیشینه طلایی در اهمیت دادن به حقوق بشر، باشد. امید که انقلاب آینده ایران و خیزشی که در راه است، نه به بهانه تورم، افزایش قیمت دلار، گوشت و شامپو بلکه به خاطر رهایی از این ذلت و خواری و استبداد دینی و فاشیستی رژیم جمهوری اسلامی و مطالبه آزادیهای ثبت شده در منشور جهانی حقوق بشر و دادخواهی برای همه کشتهشدگان چهل و یک ساله پا بگیرد و این ملت به جهان نشان دهد که ایرانی، همان ایرانی سربدار دوران مبارزه با سلطه و جنایات مغولها و همان کاوه آهنگر بپا خاسته علیه ضحاک است.
نویسنده: همایون نادری فر
Leave a Reply