آیا مصونیت جمهوری اسلامی،درتحمیل ظلم و جنایت سرانجام به پایان می رسد؟

یک مجرم را پلیس آمریکا می کشدمردم قیامت می کنند وگلوبالیست های جهان آنرا محکوم می کنند.درفرانسه معلم بیگناهی توسط یک خونخوار مسموم شده با قوانین دین اش سربریده میشود، وجدان بشری تکان می خورد،اما قتل های زنجیره ای جدید جمهوری اسلامی از ترکیه آغاز و به کانادا می رسد. مزدور جنایتکاری یک مخالف بیگناه رژیم را بی رحمانه سر میبرد آب از آب تکان نمی خورد. سه هزار نفر در آبان ۹۸ با تسلیحات جنگی قتل عام میشوند باز به این فاجعه آن طور که باید و شاید بها داده نمی شود. دنیا شاهد اجرای روزانه دکترین خامنه ای در اداره کشور با ایجاد وحشت در جامعه از طریق قتل و کشتار و اعدام و زندان و شکنجه است،اما گوئی وجدان بشریت خفقان گرفته یا مرده است. آیا علت این بی توجهی و بی وجدانی عادت ذهنی جامعه بشری در تکرار این جنایات در طول چهار دهه خونین در ایران نیست؟ ملت ایران احساس می کند در چنین دنیای بی رحم و بی احساسی تنها و بیکس است. در نتیجه وقتی بعد از این سالهای وحشت دائمی و تنهایی رئیس جمهوری در دنیا پیدا میشود که در کنار ملت ایران علیه این رژیم جنایتکاربایستد،مهر و دوستی و علاقه خویش را به عناوین مختلف نثار این رئیس جمهور می کند و اکنون که همه اعضای گلوبالیزم جهانی با محوریت حزب کمونیست چین و عضویت جمهوری اسلامی به همراه بخشی از جامعه آمریکا در قالب دموکرات ها،علیه این رئیس جمهورمتحد و بسیج شده اند ، دل نگرانان این حادثه دورنمای آینده خویش را در راستای دو اتفاق زیر می بینند:

۱) کاندید دموکرات ها و گلوبالیزیم انتخاب می شود و بر ماه عسل جدید روابط بیست و پنج ساله آتی چین با جمهوری اسلامی (مستعمره چین شدن ایران) مهر تائید می گذارد، چون در راستای تحکیم این گلوبالیزم و نزدیک تر شدن چین به بازار بی در و پیکرغرب است.

۲) رئیس جمهور فعلی بار دیگر انتخاب میشودکه ابتدا در نظر دارد همان سیاست مهار رهبر کره شمالی(خنثی و ساکت کردن بدون هیچ امتیازی) را با دید و بازدید بدون فواید اقتصادی یا باز کردن درب های دلار در مورد رژیم جمهوری اسلامی نیز پیاده نماید،اما به محض تدارک رژیم به اجرایی شدن قرارداد بیست و پنج ساله با دولت چین آن را بر نتابیده بعنوان پاشنه آشیل جهانی، که در نظر دارد،ایجاد کند با تنبیه و حذف این بساط در ایران تغییر مسیر میدهد.چون ملت ایران را تنها ملتی میداند که با دکترین ملی-میهنی-مردمی وی ( و نه شوونیسم و وطن پرستی افراطی) همراه و هم پیمان است وبجای جنگ های موجود در منطقه زمینه صلح و دوستی دول و ملل منطقه با ملت ایران را که قبلاً و طی پروسه مودت اعراب واسرائیل کلید خورده فراهم می نماید،چون این صلح و دوستی و اتحاد به نفع دکترین وی هم هست. اکنون با توجه به این که رژیم بعلت مشکلات بی انتها به روزمرگی دچار وبه روز زنده است و به فردای خود از ترس خیزش ملی امید چندانی نداشته و دل به انتخابات آمریکا و پیروزی کاندید دموکرات ها بسته است ، در نتیجه تمام توان خود را در مهار مردم و جلوگیری از قیام ملی گذاشته است. بدیهی است مردم ایران در کوره حوادث آبان ماه ها و دی ماهها پولاد آبدیده شده می دانند که اکنون کدام تاکتیک جهت حصول به استراتژی نهایی را انتخاب کنند.

آنچه مسلم است آتش خشمی که هم اکنون در بطن جامعه می جوشد و می خروشد و به پیش میرود که با یک انفجار آتشفشانی سرتاپای این بساط را به هم بزند.این انفجار ممکن است با توجه به مصالحی امروز،فردا و این هفته نباشد، اما اقدامی است که بطور حتم و در یک پیچ تاریخ مهم و درست در لحظه ای که ماشین سرکوب خسته و زمین گیر شده رخ میدهد.

دکتر علی اکبر امیدمهر- عضو ارشدکمپین سفارت سبز

نوشته‌های تازه

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*