۴۱۱سال پيش، در روز ۱۷فوريه ســـال ۱۶۰۰ ميلادی، “جوردانو برونو” فيلسوف ايتاليايی پس از گذراندن ۸ ســـال در سياهچالهای خوفناك دادگاه انکویزاسيون (تفتيش عقايد) در ميدان كامپو دی فيوری شـــهر رم زنده زنده در آتش سوزانده شد. برونو كسی بود كه از حق تمام انسانها برای انديشيدن بدانگونه كه دلشان میخواست، دفاع میكرد.نوشتهاند كه وقتی برونو را به يك ستون آهنين بسته بودند و انبوهی از هيزم برای سوزاندن او جمع كرده بودند، او هم ساكت بود و تسليم شده بود و چيزی نمیگفت؛
ولی اتفاقی افتاد كه يك جمله گفت كه در تاريخ باقی ماند. آن اتفاق اين بود كه ناگهان ديدند پيرزنی نزديك شد و تكه هيزمی در دست داشت و با آوردن نام خدا بر لب، آن را به روی هيزمها انداخت.برونو سكوتش را شكست، گويی عمل اين پيرزن مغز استخوانش را سوزانده بود و گفت:«لعنت بر اين جهل مقدست!»مهمترين و يا لااقل يكی از اهم آفتهای اجتماعی نهتنها در منطقه اسلامی بلكه شايد بتوان گفت در سراسر جهان که جوامع دينی از آن رنج میبرند، جهل مقدس است ( جهل مقدس جهلی است كه بُعد قدسی دارد ).در چنين جهلی، شخص جاهل در جهل میسوزد، ولی برای خدا میسوزد.گرسنگی، فقر، فلاكت، بيماری، جنگ و دشمنی، جنايت، آدمكشی، ايذا و آزار به همنوع، همه را به قصد قربت تحمل میكند و جالب اين است كه از هرگونه روشـــنگری هم میهراسد، آن هم برای خدا! در جهل قدسی، شخص جاهل با نهادی همراه میشود به نام «اعتقاد»؛ یعنی براي چنين انسانی اعتقاد به جای تفكر مینشيند.
اعتقاد از ريشه «عقد» یعنی بستن است. شخصی كه به امری معتقد میشود فكرش را گـره زده و معتقداتش را خط قرمز خويش میسازد. كسانی كه به جهل مقدس گرفتار میشوند، جاهلانه برای خويشتن، خدا میسازند، خدايی كه ناخودآگاه مجموعهای از خواستههای خود آنان است. جهل مقدس همـراه با اعتقادهاي دينی است؛ ولی دينی كه نه براساس تعقل، بلكه براساس هواهای نفسانی، انسان معتقد میشود و بالاترين جنايت را ممكن است مرتكب شـــود در حاليكه خيال میكند براي خداست و متقرب الیالله میشود. يكي از آفات اجتماعی كه من مايلم آن را فاجعه تأسفبار برای جوامع دينی امروز بنامم، جهل مقدس است؛
جهلی كه قهرمانانش دست به مهمترين جنايات میزنند، به خيال آنكه كاری كه میکنند مورد خواست خداست و آنان برای خدا تلاش میکنند. در يونان باستان، جنگ ميان خدايان بود و در ادوار بعد در قالب جنگ اديان شكل گرفت.در تاريخ اسلام جنايات و خونريزیهايی كه به بار آمد، عموماً معلول همين نوع جهل است. امـــروز در جامعه ايران نيز جهل مقدس گاه منشأ فاجعه میشود، كه به ذكر يك نمونه بسنده میکنیم. در دادنامهی ۱۷۲ ۱۶/۲/۱۳۸۲ پروندهی كلاســـهی ۱۱۳۱-۸۱-۹ دادگاه عمومی كرمان، از قول متهمين قتلهای محفلی كرمان مكرراً اين مطلب آمده است كه در مورد برخی مقتولين با تسبيح استخاره گرفتيم و چون عدد۶ آمد و عدد۶ به معنای لزوم تعجيل در عمل است، تصميم گرفتيم كه او را بكشيم و كشتيم! گاهی اوقـات جهل كه لباس تقدس میپوشد، يك ملت را در تاريكی و جهنم ابدی فرو میبرد. نمونهاش در زمان ما، مردم كرهشمالی هستند. در كشور كره شمالی مردمی زندگي میکنند كه از حداقل شرایط حيات يك انسان برخوردار نيستند؛ ولی تبليغات حاكميت فكر آنان را چنان ساخته كه خيال میکنند در بهشت بريناند! اين افراد در تاريكی هستند؛ ولي قدرت مشت آهنين، اجازه روشنگری به هيچ فردی نمیدهد. در كره شمالی تنها كسی كه حق فكر كردن دارد، رهبر حكومت است كه فرمانده بزرگ ناميده میشود. وقتی فرمانده بزرگ درباره مسئلهای حرفی زد، ديگر هيچكس حق ندارد در آن زمينه اظهارنظر كند!
《جهل مقدس نوشته محقق داماد》
Leave a Reply