از روی این جمله راحت رد نشوید. برگردید و یک بار دیگر این جمله را بخوانید. یکی از ریشههای فقر، ناکارآمدی و عدم توسعهیافتگی همین بیتفاوت بودنها و خود را به کوچه علیچپزدنها است. گاهی اوقات اصولاً بیتفاوت بودن و تظاهر به بیتفاوتی تبدیل می شود به یک پرستيژ اجتماعی. یعنی اینکه من چیزهایی میدانم که شما نمیدانید! من میدانم نمیشود و شما نمیدانید و به همین خاطر بیهوده تلاش میکنید! بیتفاوتی میشود یک مصداق خلاف جریان آب شنا کردن. فراگیری این پدیده بسیار خطرناک است. اما به خاطر بسپاریم سراشیبی سقوط یک جامعه ازآن جایی آغاز میشود که امیدواری کمرنگ میشود و راه بیتفاوتی باز می شود.
تجویز راهبردی:
چه باید کرد؟ لازمست کوچه علی چپ را گِل گرفت و ذهن را از «کوچه علی چپ» به «بزرگراه مسوولیت» هدایت کرد. چگونه؟ با تمرینهای کوچک. اگر همه ما در قبال مسائل روزانه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، حساس ، مسوول ، با تفاوت (بر عکسِ بیتفاوت) باشیم جهان بهتری پیشِ روی ماست . کافی است بیتفاوت نباشیم. تغییرات بزرگ از تجمیع تغییرات کوچک آغاز میشود. درست زمانی که همگی دم از ناامیدی می زنند و بر طبل بی تفاوتی میکوبند،وظیفه شما دو برابر می شود، هم خودتان نباید بیتفاوت شوید و هم باید دیگران را به باتفاوتی (بر عکسِ بیتفاوتی) تشویق کنید.
این نکته بسیار مهم را به خاطر بسپارید: بیتفاوتها هیچگاه نتوانستهاند در دنیا تفاوتی ایجاد کنند. نگذارید بیتفاوتی و بیتفاوتها سرنوشت شما را رقم بزنند.
✍ دکتر مجتبی لشکربلوکی (با تلخیص)
Leave a Reply