اینجانب احمد ملکی در سال 1341 در خانواده ای روحانی و کشاورز به دنیا آمدم. زمانی که کودکی بیش نبودم همراه انواده هشت نفره خود به نجف شهر مذهبی در عراق ، جهت تحصیلات دینی پدرم هجرت نمودم و سال 1348 به ایران بازگشتیم. همراه با شروع انقلاب با شور و هیجان جوانی با هزاران امید در راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت نموده، برای زندگی بهتر ، آزادی ؛ معنویت و حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش، همراه با مردم،تا پیروزی انقلاب همگام بودم.
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، از پشت میزمدرسه به جبهه های جنگ شتافتم و پس از سه سال و نیم حضور در جبهه ها به زندگی عادی برگشتم و در بنیاد شهید در شهر قم مشغول بکار شدم.پس از چند ماه خدمت صادقانه و خالصانه به خانواده های شهداء ، مجددا به جبهه های جنگ برگشته و تا پایان جنگ حضور داشتم و در این مسیر بارها مجروح گشتم.پس از پذیرفته شدن قطعنامه 598 و پایان جنگ ، در سال 1368 ازدواج نمودم. در سال 1370 به استخدام وزارت امورخارجه در آمدم.
اولین ماموریت خود را در سال 1375 به کشور پرتغال رفتم و پس از چند سال دومین ماموریتم به کشور کنیا و مجددا در سال 1388 و پیش از کودتای انتخاباتی در کشور ایتالیا، سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران مشغول بکار شدم.سرانجام در تاریخ 30 بهمن 1389 در اعتراض به کشتار و سرکوب ملت، تصمیم قطعی خود را جهت استعفاء و رهایی از حکومت استبدادی وظالم گرفته و به جنبش سبز ملت ایران پیوستم و تا تغییر ساختاری نظام جمهوری اسلامی ایران به یک نظام دمکراتیک جدایی دین از سیاست و پای بند به اعلامیه حقوق بشر ، ممنوعیت اعدام و شکنجه برای همیشه در کشورمان و برابری، آزادی و عدالت اجتماعی برای همه ایرانیان، از پای نخواهم نشست و در این مسیر به تلاش خود در کنار سایر آزادیخواهان برای دسترسی به این خواسته بحق ملت در کنار ملت خواهم ماند. به امید آزادی ایران از دست عقب افتاده ترین مرتجعان فکری که قوانین پنج هزار سال پیش را در قرن 21 در ایران اجرا می نمایند که کشور ایران را به یک قهقراء و عقب گرد تاریخی برده که جزء تحقیر و سرشکستگی برای ملت ایران چیز دیگری ببار نیاورده است. امیدوارم با اتحاد همه گروه های مخالف استبداد، بزودی دست به دست هم داده و برای نجات ملت ایران ، ایجاد یک آلترناتیو مورد قبول اکثریت ملت تحت عنوان شورای ملی ، شاهد تسریع در پیروزی مردم و پس از آن انتخابات آزاد نوع نظام مورد حمایت مردم تعیین گردد.