چرا واژگونی؟، و چرا اصلاح نه؟!

ملایان و سرداران ثابت کرده اند که علاقه ای به ایران و ایرانی ندارند، و البته صد مطابق و مخالفِ همان علاقه ی نداشته را با مجاهدت بسیار برای اسلام و تشیع چفت بسته اند! افولِ ایران و کسالتِ ایرانیان از یک سوی، و آشوب در منطقه از دیگر سوی، نشانه ای از این علاقه ی نداشته به ایران و مجاهدت بسیار برای تشیع است. ایران در باور این جماعت، تنها و تنها، غنیمتی ست که از هر سو باید دریدش، و بدندانش کشید، که در این سالها، هم ایرانیان با کلّه بر زمین سفتِ بی اعتباری فرود آمده اند، و هم ایران، دار و ندارش به تاراج ملایان و سرداران رفته. اینها که وا میگویم؛ خزعبلی به اسم “سیاه نمایی” نیست. کافیست یک نگاهی به اندازه ی شعور و ایرانی بودنِ “سردار قالیباف” و “شیخ احمد جنتی” و “مجتبی خامنه ای” و “نمایندگان ترسیده ی مجلس” بیندازید، تا در این واژگونیِ دیرهنگام با من هم سخن شوید. فرصتِ اینان در این آزمون سی و هشت ساله به سر آمده. مراقبان، سرِ جلسه ی امتحان به دانش آموزان چه می گویند؟ “برگه ها بالا، وقت تمام است”! به برگه های امتحانیِ این جماعتِ ولایی اگر نیک بنگریم، می بینیم همگانِ اینان مستحق بالاترین نمره ی کاری و فکری و مردمی و ملی اند. تعجب می کنید؟ بله، بالاترین نمره در تخریب و تحقیر و نابودیِ دخایر آبی و زیست محیطی و پولی و انسانی. جوری که با اطمینان میشود گفت: دشمنان اگر بر این کشور حاکم بودند، هرگز به این میزان که “ملایان” و “سرداران” و “چاکران ولایی” ما را و آیندگان مان را به قهقرای پریشانی فرو فشرده اند، نمی توانستند این کشور اساطیری و مردم مستعدش را به افسردگیِ مفرط در اندازند. با اطمینان میگویم: این جماعت را مطلقاً امکان اصلاح نیست. چرا این را میگویم؟ چون به این می ماند که شما به یک دزد و آدمکش بگوئید: نفس نکش!

محمد نوری زاد / اول دی ماه 96 / تهران

نوشته‌های تازه

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*